بایگانیهای داستان کوتاه - پایگاه خبری صدای بوکان
داستان آموزنده و زیبای نیکی به والدین
پیرمردی ضعیف و رنجور تصمیم گرفت با پسر و عروس و نوه ی چهارساله اش زندگی کند.دستان پیرمرد میلرزید،چشمانش تار شده بودو گام هایش مردد و لرزان بود.
داستان درباره قضاوت نادرست
داستانی بسیار زیبا درمورد زود قضاوت نکردن درمورد دیگران را برای شما عزیزان آورده ایم. پیشنهاد می کنیم این داستان آموزنده را حتما بخوانید.
مرغ تخم طلا!
شبی از شبها، شاگردی در حال عبادت و تضرع و گریه و زاری بود. در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند.
12
Thursday, 16 May , 2024