یادداشت زیر به قلم اردلان جهانگیری کارشناس ارشد جامعه شناسی نوشته شده و صدای بوکان آن را بازنشر کرده است. با فرا رسیدن موسم انتخابات برخی صاحب نظران ، اصحاب رسانه و افراد مجهول‌الهویه موجب تخریب اعتماد اجتماعی می‌شوند تا شاید از این رهگذر، رقیب حذف شود اما غافل از اینکه، کشتی‌سوراخ شده همه را […]

یادداشت زیر به قلم اردلان جهانگیری کارشناس ارشد جامعه شناسی نوشته شده و صدای بوکان آن را بازنشر کرده است.

با فرا رسیدن موسم انتخابات برخی صاحب نظران ، اصحاب رسانه و افراد مجهول‌الهویه موجب تخریب اعتماد اجتماعی می‌شوند تا شاید از این رهگذر، رقیب حذف شود اما غافل از اینکه، کشتی‌سوراخ شده همه را غرق می‌کند.

تحریم های ظالمانه آمریکا و کشورهای غربی از یک طرف و سوء مدیریت، ناکارامدی و عدم پاسخگویی برخی مسئولان و نمایندگان مردم باعث بروز مشکلات جدی در کشور شده است ، مشکلات معیشتی ، بیکاری ، تورم و … از جمله این مشکلات هستند .

اعتمادسازی بسیار فراتر از یک الزام قانونی است. این امر در مورد همه نهادهایی که جوهر آن‌ها مردم هستند، صدق می‌کند. حکمرانی بد، فساد، بحران‌های مالی، ناکارآمدی و عدم پاسخگویی، مردم را نسبت به مسئولان و نمایندگان بی‌اعتماد کرده است.

بی‌اعتمادیِ رو به رشد نسبت به مسئولان و نمایندگان ، ساختار اجتماعی را تهدید می‌کند. کاهش شدید در انسجام اجتماعی و اعتماد به نهادهای عمومی عواقب بسیار نگران کننده‌ای دارد. این دو عامل برای یک حکمرانی و دموکراسی سالم بسیار حیاتی است.

دیوید رایزمن در اثر مشهور خود ” انبوه تنها ” فرآیندی را نشان می‌دهد که از طریق آن مشارکت سیاسی در حال تبدیل شدن به امری برون گروهی می‌شود و جای امور درون گروهی را می‌گیرد .

او سه نوع شهروند را که بر دوران معاصر مسلط است ، تصویر می‌کند: بی تفاوت ها ، اخلاق گرایان و سرخوردگان درون گرا .

بی تفاوت‌ها عمدتاً توسط دیگران جهت پیدا می‌کنند و به سیاست از فاصله دور نگاه می‌کنند و بیشتر ناظر هستند و نگرش‌های سیاسی شان گاهی بصورت اتفاقی در ستون ” نمی‌دانم ” جای می‌گیرد، این عوامل شخص بی تفاوت را در معرض سوءاستفاده مکرر قرار می‌دهد .

اخلاق گرایان ، از سوی دیگر ، به ارتقای خود و آرمان گرایی گرایش دارند و به سیاست به عنوان امری می‌نگرند که منافع مسلم آن‌ها را هرچه بیشتر تأمین می‌کند. چه بصورت فردی و چه به صورت جمعی .

سرخوردگان درون گرا که شامل افرادی می‌شود که از تغییر روند سیاسی دست کشیده‌اند و بهترین کار را تلاش و درک جریان سیاسی می‌دانند ، با نوعی واقع گرایی به سیاست می‌نگرند که اخلاق گرایان از آن بی بهره‌اند، اگر چه اکثر اوقات رویکردشان می‌تواند با رویکرد روابط عمومی به سیاست عجین شود .

درد ماجرا آنجاست کسانی که باید با بهبود وضع زندگی مردم باعث دلگرمی آنها به مشارکت در تعیین سرنوشت کشورشان بشوند به زخم‌های معیشتی آنها بسنده نکرده و با زخم‌زبان ، تخریب و تهمت نیز مانع حضور افراد بی تفاوت و سرخوردگان درون گرا در انتخابات می‌شوند و از سوی دیگر با آلوده کردن فضا انتخاباتی سعی در جلوگیری از انتخاب یک نماینده اصلح از سوی مردم هستند .

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : وَ اِن یَکُن لَهُمُ الحَقُّ یَأتوا اِلَیهِ مُذعِنین؛ ( آیه ۴۹ سوره نور)اگر در قضاوت، حق طرف آن‌ها شد، قبول می کنند قضاوت را، اگر طرف آن‌ها نشد، قبول نمی کنند؛ بعد میفرماید: «اَ فی قُلوبِهِم مَرَض»؟ (بخشی از آیه‌۵۰ سوره نور) در دل این‌ها مرض هست.

سطح بالای اعتماد منجر به درآمدهای پایدار، حمایت بیشتر مردم و افزایش حس تعلق به کشور می‌شود. اعتماد یک دارایی بنیادین برای نظام‌هاست که باید آن را درک کنند، به ویژه در دنیای به هم پیوسته و جهانی که خبرهای بد به سرعت منتشر می‌شود.

تقویت سرمایه اجتماعی برای ثبات سیاسی، کارآمدی حکمرانی و حتی پیشرفت اقتصادی ممکن است از سرمایه مادی یا انسانی مهم‌تر باشد. این سرمایه اجتماعی از هنجارها ، شبکه‌های مشارکت مدنی ، صداقت افراد صاحب نظر و پاسخگویی شفاف مسئولان و نمایندگان حاصل می‌شود.

انتهای پیام/ا